خواب ِ ورژن جدید ...
چند شب است بر روی شکم من به خواب می روی . دلیل این انتخابت چه بوده نمی دانم ؟ چه طور این تصمیم را هم گرفتی بر من پوشیده است.نخستین شب گذاشتم به حساب اتفاقی که پشتش هیچ فکری نیست ولی بر اثر تکرار خوب فهمیدم تو دانسته این کار را میکنی .... با انتخاب خودت ... برای من که بی اندازه شیرین است ،به لطافت همان روزهای بارداری، سرت را بر سینه چپ ام که می گذاری و دستانت را که بر گردنم حلقه میکنی تو گویی در فردوس خدا زیر درختهای سرمست ِ بید مجنون آرمیده ام .... راستی شاید آن بهشتی که میگویند زیر پای مادران است برای من همین احساسات شیرین هر روز و هر روز باشد ... وگرنه فاصله من یکی تا بهشت که سخت یافتنی است ؟! امیدوارم صدای قلبم ...
نویسنده :
مامانی
10:46