محمد صادق محمد صادق ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

تولد یک رویا

به تماشا ...

1391/9/22 14:08
نویسنده : مامانی
895 بازدید
اشتراک گذاری

هیچ نگاهی در آرامش ِ نگریستن ، به دریا نمی رسد ، تو را با خود می برد.با هر موجش تازه می شوی و با تمام آشوبی که در دل دارد تو را رام می کند و من، یکی،با دیدن آن است  که از دنیای خود فارغ می شوم ، یکی با تماشای تو ...

وقتی که محو تماشای تو هستم آسمان هم سکوت کرده است برایم .

آنوقت که در ماشین بازی ها و عروسک بازیهای کودکانه ات غرق شده ای ، آنوقت که به زبان خودت نــانــا میکشی(نقاشی)، فضایی اختیار کرده ای که به دنیایش نمی فروشی .گاه محدوده ات مرا به یاد قلمرو شیرهای بیشه می اندازد اما همین که به سیمای معصومانه و قد و بالای کوچکت نگاه می کنم یاد آهوان خال خالی خرامان دشت، روحم را به خنده می دارد.مادری ام قلقلک میشود .

و تو همان آهوی کوچک و بازیگوش دشتی که هیچ چیز،تو را از لحظه های ناب وپاک کودکی ات جدا نمی کند.پسرکم بچسب به دنیای بهشتی ات که در سیاره ما بزرگترها خبری نیست.

گاهی فکر میکنم اینجا بیشتر از آنچه که برای تو لذت داشته باشد برای من عزیز است .

به تماشای تو سوگند؛

که من می شناسم قانون این دنیا را . آنچنان که من مشغول توام ، تو بعدها به من مشغول نخواهی بود.پس شاید هم اینها را می نویسم نه برای جوانی تو، برای پیری خودم . بگذار بخندم آن روزها به کارها و بازیها و حرفهای تو آنوقت که برومند شده ای. آنروزها حظ بیشتری دارد این ایام...شک ندارم .   

این روزهاست وقتی که کتاب حیوانات ِ جنگل ات را  برایم می آوری تا شکل هایش را بپرسم،هر آنچه را که بلدی صدایش را تقلید می کنی و اگر چیزی ندانی به زبان کودکی ات چنان " روو  روو لووو ررروو  " راه می اندازی که  بـــــــــــله جوابت را دادم دیگر برو سراغ بعدی ...

آنوقت چقدر سخت است نچلاندن تــــو و سختتر است پنهان کردن نیشی که باز شده است،که مبادا به ساحت کوچک مردانه ات بربخورد. این را هم گفتم ذخیره روزهای جوانی ات،آن هنگام که از درک و فهم لبریزی .

خدای بزرگ وجود حقیر من؛ دلخوشی های من به اندازه همین محمدصادق ِ کوچک است، به اندازه عزیزانم ...آنها را تا دمی که نفسی هست از من دریغ نکن ... سلامتشان بدار که باقی همه فسانه است. افتاده نوازی می دانم .

این مطلب نوشته شد در نخستین روز بیستمین ماه مادری من ... 19 ماهه شدنت مبارک نازنین فرزند .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

سوسن(مامان پرنسس باران)
22 آذر 91 18:30
19 ماهگیت مبارک ؛ پسرک بی نظیر...

الی جان ، امیدوارم محمدصادق ، پسری بشه نه

فقط مایه مباهات مادرش بلکه همه خاله هاشم

بوجودش افتخار کنند..


تو لطف داری همیشه نازنین دوست ... دلتنگتونم خیلی !!! ببوس بارانی رو که برات وقت نمی ذاره به ما سر بزنی .
شادي
23 آذر 91 10:38
آخ كه اينجور مواقع چقدر سخته نچلانيدن

خداوند پشت و پناهت باشه پسر خوش نام .
نوزدهمين ماهگردت مبارك .

و اما اليساي عزيزم ، مبارك باشه 19 ماه مادرانگي و عاشقي ات

برايتان آروز ميكنم هر چه نيكي ست .


ممنون شادی مهربان ... همیشه اینجا چشم براهت هستم ...ممنون که شادمان می کنی .
زهرا _ مامان مریم گلی
23 آذر 91 12:06
عزیز خوشمزه ی من...مبارک باشه عمه جون


مرررسی عمه جونی ...سلام به مریم گلی برسونید !
صدف
25 آذر 91 11:56
نوزده ماهگیت مبارک عزیز دلم
آخ که تماشای شما کوچولوها واقعا یک نوع عبادته .
الیسای عزیزم هم خودت هم احساسات مادرانۀ قشنگت و هم قلمت بی نظیره .
خدا ، حافظتون باشه تا ابد


شادم به داشن دوستان بی نظیری چون تو ... ببوس آراد عزیز رو .
مامان بهادر
25 آذر 91 15:51
مبارک باشه عزیزم ومثل همیشه همه نوشته هایت زیبا و دلنشین


ممنونم ... ببوس بهادر عزیز رو .
زهرا (✿◠‿◠)
25 آذر 91 21:18
سلام الیسای مهربونم...
ممنون بابت همه ی همدردی هات باهام...
دوست خوبمی...
ببوس محمد صادق خوشگلم و...


عزیز دلی ...
هدی مامان مبین
26 آذر 91 12:23
چقدر پستت دل نواز بود الیسا!
باز مادرانه و باز ناگفتنی هایی که تو اعجاز انگیز به رشته ی تحریر در می اوری...

محمد صادق...شیرین زبون امروز...مردفردا.....عاشقانه..کودکانه ...ازاد و شاد زندگی کن...کنار مادر و پدر...

نوزده ماهگی ات مبارک...میبوسمت...تا روز دیدار...بوسه ای که به ساحت کوچک مردانه ات بر نخورد....ویییی جیگرتو


چقدر این کامنتت روح نواز بود نازنین دوست ... باشد تا روز دیدار ... یعنی میشود ؟!
مامان طاها
28 آذر 91 0:56
سلام مامان محمدصادق عزیز من تازه با وبلاگتون اشنا شدم. چقدر زیبا حس مادریتون رو به رشته ی تحریر در میارینبهتون تبریک میگم


شما لطف داريد .... خوشحال ميشم از آشناييتون.
مریناز (مامان نیکا)
28 آذر 91 2:51
نانا گفتنت رو عشقه !

نوزده ماهگیت مبارک پسر شیرین !

میبوسمت عزیز دلم


ميسي خاله !
زهرا (✿◠‿◠)
2 دی 91 9:00

دوسِتون دارم ....................الیسای بی نظیرم..................محمد صادق ماهم.......



بخدا ما هم ...
مامان یاسمن ومحمد پارسا
3 دی 91 10:53
سلام عزیز دلم نوزده ماهگیت مبارک


وااااي مرسي خاله جوني .
مامان یاسمن ومحمد پارسا
3 دی 91 10:58
عزیزم چقد قشنگ احساسات ناب مادرانت و که فقط با قلم احساس میشه نوشت نوشتی محمد صادق خوشگلم بزرگ که شدی قدر این مامان ماه و بدون و پشت و پناهش باش عزیز دلماینا برای مامان ماهتاینا برای ناز پسر


تو چقده مهربوني آخه !!!ببوس گل هاي باغ زندگي ات رو .
الي مامان ويانا
5 دی 91 11:50
آهوي كوچك و بازيگوش, تو را به دست مهربان خدا ميسپارم عزيزم ..به اميد اينكه هميشه و در همه حال شاد و قبراق باشي و بادكنك بازي كني گلم


وااااي خاله چقدر دعات قشنگ بود ... چقدرررر.

ميسي.
فائزه_مامان مهدیار
5 دی 91 14:05
سلام مامان محمد صادق چه پست نازی بود فدای پسر نازت که یه روز عاشقانه نوشته های عاشقانه مامانیشو خواهد خواند
این آدرس وب مهدیار منه اگه سربزنی خوشحال میشم
http://faezeh.niniweblog.com/


حتمااااا .
مونایی
6 دی 91 22:06
مبارک باشه الیسای خوب من .


ممنون موناي ناز من ...
مامان آراز
9 دی 91 23:02
19 ماهگیت مبارک گل پسر

ایشالا بزرگ هم که شدی کاریکن که مادرت مثل الان ها دلش بخواد تورو بچلونه


انشاالله زاهده جون . آراز رو ببوس فراووووون .
مامان نفس
14 دی 91 9:52
فوق العاده بووووووووووود عزیزم نوشته های سرشار از عشقت رو بارها میخونم و به خودم میبالم که دوستی همچون تو دارم .هزارماشاله گل پسر نازنینمونم مرد شده از طرف مادر و دختر 2 تا بوس حسابی از لپاش بگیییییییییر


تو عزيزدلي ...خبر داري كه چقدر برام قابل احترامي ...چقدر خوشحالم براي داشتنتون ... نفس خاله رو ببوس فراوووووون.
مامان یاسمن ومحمد پارسا
9 بهمن 91 8:37
سلام عزیزم کجای دلم برا نوشته های قشنگت برا خودت و محمد صادق عزیزم تنگ شده امیدوارم سالم و سلامت باشید



منم دلتنگتونم .... میاممممم سراغتون ....