محمد صادق محمد صادق ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

تولد یک رویا

پاییزهای کودکی ...

1391/7/6 11:33
نویسنده : مامانی
798 بازدید
اشتراک گذاری

پاییز هم از راه رسید مهربان پسر ... دبستانی که بودم اندکی بعد از روزهای اول سال تحصیلی ، پس از انشاء تابستان را چگونه گذراندید ؟ موضوع بعدی این بود : پاییز را توصیف کنید .

هی یادش بخیر ، انگار همین دیروز بود ، چرا اینقدر زنده شد در خاطرم ؟! خانه قدیمی پدری... روبروی پنجره که مشرف به حیاط مادر بزرگ بود... نشسته و خیره مانده بودم  به برگهای زرد، تا دلم پاییزی شود و بنویسم ،اما نه تنها دلم زرد نمی شد بلکه آرامشی عمیق وجودم را فرا می گرفت . چقدر صفای حیاط مادر بزرگ و برگهای زرد و گربه هایی که گاه گاه سکوت باغچه را به ملودی خش خش بدل می کردند در ذهنم روشن است .

مادربزرگ خانه نبود، دوست هم نداشتم سکوت خانه شکسته شود . کاش الان هم آنجا بودم ... در همان حال و هوا و در همین سن و سال .

شیرین کاری جدیدت حیرتم می آورد ، چه تناسب زیبایی بین آن و این روزهاست ، تازگی ها تا می نشینم می آیی و دستت را مانند همشاگردی ها به گردنم می اندازی . درست مثل اولین دیدار دو دوست که تابستان خط فاصل دستهایشان بود .

پاییز فصل زیبای بی برگی،پاییز خاتون هزار چهره سال با تو هم باید جور دیگر عشق کرد .

پاییز

 

محمدصادق سرود همشاگردی سلام آن روزها را عاشقم... سرودی که دیگر برایم با هیچ نوای دیگری جایگزین نشد .

حالا دیگر نه من در سن و سال مدرسه ام ، نه دیگر موضوع انشایی تعیین شده ، نه خانه اجدادی پابرجاست و نه چراغ آن خانه روشن ... خیلی چیزا عوض شده ، اما دلم خواست در آستانه دومین پاییز با تو بودن از خزان آن روزها بگویم . از آن برگ ریز زیبا ... هر چند قبول دارم زیبایی اش بیشتر به روزهای مهر و واوایل آبانش است  . به رنگ بازی طبیعت !

دلبندم جنگلی را می شناسم که در پاییز بینظیر است دوست دارم زودتر بزرگتر شوی تا احساساتت را به وقت قدم زدن در آن شاهد باشم .

سکوت باغ بعد از رفتن باغبان یعنی تنها تفکر . به خود، به غیر خود، به مسیری که در پیش است ،به  هر چه که چون روزهای خشن زمستان است ،به اینهمه نظم خلقت ،به اینهمه حساب و کتاب ، به این دنیا و آن دنیا ...به تولد ، به مرگ، به حیات مجدد !

زیبایم فاصله آمدن و رفتن همین قدر کوتاه است ... پس قدرش را بدان و همواره بهاری زندگی کن .

اگر قوانین جامعه مدنی عوض نشود 5-6 سال دیگر به فضل خدا تو در آستانه مدرسه رفتنی ...تو پر از شوقی و من پر از شور ... وه که چه خاطره هایی با هر روز تو در من زنده می شود ! محمدصادق ِ مادر چقدر خوب که به زندگی ام پا گذاشتی، چیزهای زیادی به من بخشیده ای که کمترینش همین یاد ایام کودکی است .

هر چند دلتنگ پاییزهای کودکی شدم ، بیاد آنهمه سادگی که بود اما پاییزهای با تو بودن چیز دیگریست، پسر! به قول شازده کوچولو همیشه یک پای بساط لنگ است وگرنه همین امروز دستت را می گرفتم و می بردمت به آنجا که تمام کودکی مادر، بزرگ شد .

پاییزت مبارک نازنین فرزند .هزار پاییز بیاید و تو از هر کدام صدهزار برگ خاطره سبز بچینی .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

الي
6 مهر 91 11:34
زيبا نوشتي گلم.. پاييز پادشاه فصل هاست , من پاييز رو خيلي دوست دارم ,. آخه زاده ي اين فصلم


تولدتت پیشاپیش مبارک ...
سعیده
6 مهر 91 11:37
مثل همیشه ناب زیبا و رویایی
هیچ وقت حرف کسی نا امیدت نکنه چون من که خیلی حال میکنم با نوشته هات
ببین چه زیبا پاییز رو با محمد صادق قاطی کردی و به هم وصل کردی
مثل همیشه عالی
بوس برای دوست دوست داشتنی و هنرمندم


دلگرمم کردی مهربونم .... عاشقتم !
مریم مامان ستایش
6 مهر 91 11:42
پاییز زیبایت مبارک الیسای مهربون.. به امید روزی که شاهد مدرسه رفتن این کوچولوها باشیم..


انشاءالله ... انشاءالله .
هدی مامان مبین
6 مهر 91 12:18
الیسا
جز عالی چیزی نمیشه گفت
لذت بردم....پاییزتان همیشه عاشقانه...
خیلی دوستت دارم...قلمت رو ...وبت رو...پسرت رو...خودت رو...
ان شاالله روز مدرسه رفتن محمدصادقت


همراه مبین جان ... منم همه جوره دوستتون دارم .
ماهور و مامانش
6 مهر 91 12:58



می بوسمتون همین تا !
يلدا
6 مهر 91 15:32
پاييزت مبارك پسر قشنگ
انشالله ماه خوبي برات باشه


ممنون خاله جون !
مریناز (مامان نیکا)
7 مهر 91 2:50
بالاخرخ انتظارم به پایان رسید ، پست یک هفته رو بیشتر از هفت بار خواندم ، هر بار که سری میزدم و نا امید از نوشته جدیدی بوم ، نوشته هایت زیباست دوست عزیزم ، بنویس ، ما لذت میبریم از این همه تفاوت نوشتار ...همیشه شاد باشی و رنگارنگ مثل پاییز ، گرم مثل تابستان ، سپید مانند زمستان و پرشور مثل بهار ، محمد صادق عزیزت رو بوسه باروون کن !


دلگرم می شم با محبت های بی دریغتان ... و تو مریناز میدانی که چقدر برایم ارزشمندی ... ممنون برای ابراز علاقه ات ... نیکای نیک سرشتت را ببوس !
صدف
7 مهر 91 12:14
ای جــــــــــــــــــــانم ، تازه شدم ، دلم برای ، دل نوشته هات تنگ شده بود ، انقدر عاشقانه و قشنگ توصیف میکنی که مست میشم . تمام فصلهاتون مثل پائیز پر از رنگهای گرم و عاشقانه .


ممنون صدف ... دل خوشم می کنی با لطف هات . خدا نگهبان آرادت باشد .
شادي
8 مهر 91 13:53
اليسا يعني عااااالي
پاييزتان ، پر از حس هاي ناب و فراموش نشدني .

محمد صادق بايد قدر مادري چون " تــو " رو بدونه


پاییز شما هم مبارک دوست جونم .
مونایی
9 مهر 91 12:44
پاییزت آروم و بهاری عزیز نازنینم .


پاییز شما هم مبارک .
مرمر
12 مهر 91 10:11
قلم خیلی زیبایی داری عزیزم....


ممنون نازنین .
ثمین
16 مهر 91 11:40
سلام! اگه جشنی برای کوچولوتون در راه دارید یه سر به دنیای نفیس بزنید و از ایده های متنوع و شیک استفاده کنید...
جشن سیسمونی... جشن دندونی... جشن قدم... جشن تولد پسرانه ... جشن تولد دخترانه ... جشن تکلیف... جشن الفبا... و........
منتظرتون هستم...




موفق باشید ... انشاءالله .